نویسنده: میترا مشعوف وکیل پایه یک دادگستری
مقدمه
استقلال قضایی یکی از اصول بنیادین نظامهای حقوقی پیشرفته و از مؤلفههای کلیدی عدالت در جامعه محسوب میشود. این اصل بدین معناست که دستگاه قضایی و دادگاهها باید به دور از نفوذ ناروا یا تأثیر عوامل بیرونی، اعم از سایر قوای حکومت یا منافع خصوصی و جناحی، وظایف خود را انجام دهند . به بیان دیگر، قوه قضائیه باید جدا و مستقل از دیگر قوای حکومت نگه داشته شود و دادگاهها نباید تحت نفوذ نامناسب قوای دیگر یا گروههای ذینفع قرار گیرند . چنین استقلالی تضمینکننده بیطرفی قضات در رسیدگیها و اجرای صحیح عدالت است و برای تحقق اصل تفکیک قوا نیز حیاتی و ضروری تلقی میشود . قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز با الهام از همین مبانی، اصل استقلال قضایی را به عنوان یکی از اصول بنیادین نظام حقوقی کشور به رسمیت شناخته است. در ادامه، ضمن تبیین مفهوم و ابعاد استقلال قضایی، جایگاه آن در قانون اساسی ایران و ضرورت آن در تامین عدالت بررسی شده و مهمترین چالشهای فراروی این اصل و راهکارهای تقویت آن مورد بحث قرار میگیرد.
مفهوم و ابعاد استقلال قضایی
استقلال قضایی به طور کلی به وضعیت یا حالتی اشاره دارد که قضات و نهاد قضایی در تصمیمگیری و صدور احکام، آزادی عمل کامل داشته باشند و صرفاً بر اساس قانون و عدالت و وجدان خود قضاوت کنند، بدون آنکه تحت تأثیر فشارها، مداخلات یا نفوذهای خارج از چارچوب قانونی قرار گیرند . به تعبیر یکی از حقوقدانان برجسته، استقلال قضایی یعنی دادرسان در هنگام صدور رأی تنها قانون و وجدان را حاکم بر اعمال خود بدانند و از دخالت دادن دستورها، نظرات و خواستههای دیگران خودداری کنند و از هیچگونه مانع یا تهدیدی بیم نداشته باشند . در یک بیان کلی میتوان گفت استقلال قضایی مستلزم بیطرفی قضات و جدایی ساختاری دستگاه قضایی از سایر نهادهای قدرت است. این اصل در دو بُعد عمده مطرح میشود:
- استقلال فردی قضات: به این معنا که هر قاضی در مقام رسیدگی و صدور رأی، تنها تابع قانون و شواهد و وجدان خود باشد و در انجام وظایف قضایی تحت تأثیر فشار مقامات یا اشخاص صاحب نفوذ قرار نگیرد. استقلال فردی، با تضمینهایی نظیر مصونیت شغلی قضات و عدم امکان عزل یا تغییر اجباری سمت آنان بدون طی تشریفات قانونی، تأمین میشود . بسیاری از حقوقدانان، استقلال قضایی را دقیقاً با همین شاخصها تعریف کردهاند و معتقدند قاضی نباید جز در موارد نقض قانون یا جرم اثباتشده، از مقام خود برکنار شود یا بدون رضایتش محل خدمت یا سمتش تغییر یابد . بنابراین امنیت شغلی قاضی و عدم نگرانی وی از برکناری یا تنزل رتبه به خاطر صدور رأی مستقلانه، رکن اصلی استقلال فردی قضات است.
- استقلال ساختاری قوه قضاییه: مقصود، خودمختاری و جدایی سازمانی قوه قضائیه از دیگر قوای حاکم است. به تعبیر دقیقتر، دستگاه قضایی باید در چارچوب ساختار حکومتی در موقعیتی قرار گیرد که اختلاط و تداخل با قوه مجریه و مقننه نداشته باشد . نتیجه چنین ساختاری آن است که قوه قضائیه بتواند بدون نفوذ یا دخالت قوای دیگر به وظایف خود عمل کند و تصمیمات قضایی مصون از تأثیر قدرتهای سیاسی یا ملاحظات خارج از دستگاه قضایی باشند . این بُعد از استقلال قضایی معمولاً با تضمینهایی نظیر تعیین تشکیلات قضایی مستقل، آیین دادرسی ویژه و اداره امور اداری و مالی جداگانه برای قوه قضائیه تأمین میگردد. به طور کلی، استقلال ساختاری قوه قضاییه موجب میشود این قوه به عنوان یک قوه مستقل در کنار سایر قوا شناخته شود و از هرگونه وابستگی سازمانی به آنها مبرّا باشد.
استقلال قضایی در قانون اساسی ایران
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل استقلال قضایی را به صراحت مورد تاکید قرار داده است. در اصل ۱۵۶ قانون اساسی، قوه قضائیه به عنوان «قوهای مستقل» معرفی شده که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت است . این اصل علاوه بر تصریح استقلال دستگاه قضایی، وظایف مهمی را برای آن برشمرده است که از جمله شامل رسیدگی به تظلمات و شکایات، احیای حقوق عامه، نظارت بر حسن اجرای قوانین و کشف جرم و مجازات مجرمین میشود . تصریح «قوهای مستقل» در ابتدای اصل ۱۵۶، جایگاه ویژه استقلال قضایی را در ساختار حقوق اساسی ایران نشان میدهد.
اصل بعدی، اصل ۱۵۷ قانون اساسی، به سازوکار مدیریت قوه قضائیه اختصاص دارد و مقرر میدارد که به منظور انجام مسئولیتهای این قوه در امور قضایی، اداری و اجرایی، مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبر را برای مدت پنج سال به عنوان رئیس قوه قضائیه منصوب مینماید . این حکم قانون اساسی چند نتیجه مهم در بر دارد: اولا رئیس قوه قضائیه عالیترین مقام این قوه است و اختیار اداره دستگاه قضایی را بر عهده دارد؛ ثانیاً انتصاب وی توسط رهبری (و نه با انتخاب مستقیم مردم یا قوه مجریه یا مقننه) نشاندهنده تلاش قانون اساسی برای تفکیک کامل قوه قضائیه از نفوذ دو قوه دیگر است. بدین ترتیب، قوه قضائیه نه تابع قوه مجریه است و نه وابسته به قوه مقننه، بلکه مقامی مستقل که مستقیماً تحت نظر عالیترین مقام کشور (رهبری) منصوب میشود. این نحوه گزینش، به اعتقاد قانونگذار اساسی، میتواند از گرفتار شدن دستگاه قضایی در بازیهای سیاسی یا رقابتهای جناحی جلوگیری کند و استقلال ساختاری آن را تضمین نماید.
علاوه بر این، اصل ۱۶۴ قانون اساسی تضمینی مهم برای استقلال فردی و امنیت شغلی قضات فراهم کرده است. مطابق این اصل: «قاضی را نمیتوان از مقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است، به طور موقت یا دائم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد» . به موجب این حکم، عزل دائمی یا موقت قاضی از سمت خود تنها در صورت محکومیت در دادگاه صالح به دلیل ارتکاب جرم یا تخلفِ مستوجب انفصال امکانپذیر است؛ همچنین تغییر محل خدمت یا شغل قاضی بدون رضایت وی ممنوع است (مگر در شرایط استثنایی که «مصلحت جامعه» اقتضا کند و آن نیز باید با تصمیم رئیس قوه قضائیه و طی تشریفات خاص صورت گیرد ). این تدبیر قانونی، که در راستای اصل تفکیک قوا و منع فشار بر قضات طراحی شده است، استقلال رأی قاضی را تضمین میکند و او را از نگرانی نسبت به تغییر مقام خود در اثر عدم تبعیت از خواستههای نامشروع مقامات مصون میدارد.
شایان ذکر است که توجه به اصل استقلال قضایی در نظام حقوقی ایران سابقهای دیرین دارد. پیش از انقلاب اسلامی، در متمم قانون اساسی مشروطه و برخی قوانین عادی، بر عدم قابل عزل بودن قضات جز از طریق محاکمه و نیز لزوم عدم مداخله قوای دیگر در امر قضا تاکید شده بود. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این تجربه تاریخی را توسعه داده و در اصول متعدد فصل یازدهم (قوه قضائیه) بر استقلال قوه قضائیه و قضات تصریح نموده است. بنابراین، از منظر حقوق اساسی، اصل استقلال قضایی در ایران هم از جنبه ساختاری و هم از جنبه شخصی مورد شناسایی و حمایت قرار گرفته و یکی از ارکان دادرسی عادلانه محسوب میشود.
اهمیت و ضرورت استقلال قضایی
اصل استقلال قضایی نقشی حیاتی در تامین عدالت و حاکمیت قانون در جامعه ایفا میکند. رعایت این اصل پیششرط اجرای عدالت، حفاظت از حقوق شهروندان و تأمین آزادیهای مشروع آنان دانسته شده است . در حقیقت بدون یک دستگاه قضایی مستقل و بیطرف، حقوق و آزادیهای افراد در برابر تعدیات احتمالی مصون نخواهد بود. استقلال قضایی تضمین میکند که قضات بتوانند بدون ترس یا جانبداری، به شکایات و دعاوی مردم رسیدگی کنند و هر کس بهطور مساوی در برابر قانون مورد دادرسی قرار گیرد. به همین جهت تمام نظامهای حقوقی پیشرفته بر رعایت اصل استقلال مراجع قضایی اتفاق نظر دارند ، هرچند ممکن است شیوههای متفاوتی برای تضمین آن به کار گیرند.
اهمیت استقلال قضایی از بعد پاسداری از حاکمیت قانون نیز قابل تأکید است. یک قوه قضائیه وابسته یا تحت نفوذ، قادر به اعمال کنترل قانونی بر قدرت حاکمه نخواهد بود و راه را برای خودکامگی و سوءاستفاده از قدرت باز میگذارد. در مقابل، دستگاه قضایی مستقلی که فارغ از ملاحظات سیاسی فقط به قانون تمسک جوید، میتواند حتی عالیترین مقامات را نیز در چارچوب قانون پاسخگو کند و از این رهگذر حکومت قانون را محقق سازد. چنانکه در منابع حقوقی آمده است، در رژیمهای آزادیخواه و دموکراتیک استقلال قضایی بدین منظور مورد توجه قرار گرفته که بیطرفی در امر قضا تأمین و آزادیهای مردم تضمین شود . جامعه زمانی به عدالت احکام دادگاهها اعتماد خواهد کرد که مطمئن باشد قضات بر پایه ادله و قانون داوری میکنند و نه تحت تأثیر قدرت یا ثروت یا هیاهوی سیاسی. بدین ترتیب، استقلال قضایی رابطهای مستقیم با اعتماد عمومی به نظام قضایی دارد و تقویت آن موجب افزایش مشروعیت و مقبولیت دستگاه قضایی نزد مردم میشود.
از سوی دیگر، فقدان استقلال قضایی عواقب زیانباری برای عدالت در پی دارد. اگر قضات در رسیدگی به پروندهها تحت نفوذ اصحاب قدرت یا جوّ سیاسی و رسانهای قرار گیرند، دادرسی بیطرفانه مخدوش خواهد شد و ممکن است حقوق اشخاص تضییع گردد. همچنین فساد قضایی در شرایطی مجال بروز پیدا میکند که نظارتها و استقلالهای درونی دستگاه قضا تضعیف شده باشد. در چنین وضعی، امکان رشوهخواری، اعمال نفوذ و تبانی در فرآیند دادرسی افزایش مییابد و سلامت قضایی مخدوش میشود. به تعبیر یک پژوهش، فساد قضایی بحرانی است که سلامت دادرسی عادلانه را خدشهدار کرده و مانع دسترسی افراد به محاکمه منصفانه و بیطرفانه میشود . بنابراین، استقلال قضایی نه تنها یک آرمان حقوقی بلکه ضرورتی عملی برای تضمین عدالت، حفظ حقوق شهروندان، اجرای صحیح قوانین و مبارزه موثر با فساد و بیعدالتی است. بدون وجود استقلال قضایی، تحقق دادرسی عادلانه و حاکمیت واقعی قانون در جامعه ممکن نخواهد بود.
چالشهای استقلال قضایی در ایران
با وجود تصریح اصول قانون اساسی بر استقلال قوه قضائیه و قضات، تحقق کامل این اصل در عمل با موانع و چالشهایی روبهرو بوده است. برخی از مهمترین چالشهای استقلال قضایی در نظام حقوقی و قضایی ایران عبارتاند از:
- نحوه انتصاب رئیس قوه قضائیه توسط رهبری: همانطور که اشاره شد قانون اساسی رئیس قوه قضائیه را مستقیماً توسط مقام رهبری منصوب میکند . این شیوه انتصاب اگرچه از یک سو استقلال قوه قضائیه را نسبت به دو قوه دیگر (مجریه و مقننه) تضمین میکند و آن را از رقابتهای حزبی و مبارزات انتخاباتی دور نگه میدارد، اما از سوی دیگر این شبهه را ایجاد کرده است که قوه قضائیه در برابر نهاد رهبری فاقد استقلال کامل است. به بیان منتقدان، استقلال قوه قضائیه از نهاد رهبری در ساختار فعلی قابل تصور نیست و این امر نوعی تعارض با اصل ۱۵۶ قانون اساسی که قوه قضائیه را مستقل معرفی کرده، پدید میآورد . این منتقدان معتقدند وابستگی سلسلهمراتبی رئیس قوه قضائیه به مقام رهبری میتواند استقلال عملی دستگاه قضا را محدود کند. در مقابل، مدافعان وضعیت موجود استدلال میکنند که نظارت عالی رهبری بر قوای سهگانه به معنای دخالت در امور قضایی نیست، بلکه اتفاقاً برای جلوگیری از نفوذ گروهها و صاحبان قدرت و برای تحکیم هرچه بیشتر استقلال قوه قضائیه از سایر قوا طراحی شده است . به بیان دیگر، از دیدگاه رسمی، انتصاب رئیس قوه قضائیه توسط ولی فقیه، با توجه به جایگاه فرادستی وی نسبت به قوای سهگانه، تضمین میکند که دستگاه قضا تحت تأثیر دولت یا مجلس قرار نگیرد و بتواند وظایف خود را با اتکا به حمایت عالیترین مقام کشور انجام دهد. با این حال، این موضوع همچنان محل بحث در میان حقوقدانان و فعالان است و برخی خواهان اتخاذ تدابیری برای تقویت بیشتر استقلال ساختاری قوه قضائیه در چارچوب قانون اساسی هستند.
- وابستگی مالی و بودجهای قوه قضائیه: یکی از مهمترین جنبههای استقلال نهادی هر قوه، استقلال مالی آن است. در نظام فعلی، بودجه سالانه قوه قضائیه توسط دولت (قوه مجریه) در لایحه بودجه کل کشور پیشنهاد میشود و تصویب نهایی آن بر عهده مجلس شورای اسلامی است. این وضعیت به این معناست که دستگاه قضایی برای تامین اعتبارات و امکانات خود به تصمیمات دو قوه دیگر وابسته است. مطابق تحلیل کارشناسان حقوق عمومی، ایده استقلال نهادی قوه قضائیه بدون توجه به نظام مالی و بودجهریزی حاکم بر آن ناکام میماند ؛ چرا که قوه مجریه از قدرت پیشنهاد و تغییر ارقام بودجه قضایی برخوردار است و قوه مقننه نیز میتواند بودجه پیشنهادی را کاهش دهد یا شروطی به آن بیافزاید . وابستگی بودجهای این قوه ممکن است زمینه اعمال فشار غیرمستقیم بر دستگاه قضایی را فراهم کند؛ به طور مثال، در صورت نارضایتی مقامات دولتی از عملکرد قوه قضائیه، امکان کاستن از منابع مالی آن وجود دارد که نتیجه آن تضعیف توان اجرایی محاکم در رسیدگی به پروندههاست. هرچند قانون برنامههای توسعه مقرراتی برای سهم بودجه قوه قضائیه پیشبینی کرده (مثلاً تعیین درصد مشخصی از بودجه عمومی)، اما در عمل کفاف نیازهای این قوه را نداده است. از این رو، وابستگی مالی همچنان به عنوان چالشی جدی فراروی استقلال قضایی در ایران مطرح است.
- فشارهای سیاسی و اجتماعی در برخی پروندهها: استقلال قضایی زمانی محقق خواهد شد که قضات در تمامی پروندهها بهویژه موارد حساس و جنجالی بدون ملاحظه فشارهای بیرونی بتوانند رأی صادر کنند. در برخی موارد، فضای سیاسی یا جوّ رسانهای و اجتماعی پیرامون یک پرونده میتواند استقلال و بیطرفی دادگاه را تهدید کند. برای مثال، در پروندههای با حساسیت بالا ممکن است مقامات یا نهادهای صاحب نفوذ به طور غیررسمی سعی در اعمال نظر بر روند دادرسی داشته باشند، یا موج افکار عمومی و رسانهها مطالبه خاصی را مطرح کنند که با موازین حقوقی منطبق نیست. چنین فشارهایی اگر مهار نشوند، قاضی را در تنگنای تصمیمگیری قرار میدهند. در یک جامعه مردمسالار، هرچند افکار عمومی ارزشمند است، تا زمانی که در قالب قانون درنیامده نباید بر سرنوشت رأی دادگاه تأثیر بگذارد؛ قاضی نباید فرد بیگناهی را صرفاً برای تسکین خواست افکار عمومی بازداشت یا محکوم کند و بالعکس نباید فرد گناهکاری را برای راضی نگاه داشتن جامعه از مجازات معاف نماید . این بیان به خوبی نشان میدهد که چگونه فشار اجتماعی قادر است استقلال قضایی را مخدوش کند. در نظام قضایی ایران، هرچند قضات رسماً از هرگونه مداخله منع شدهاند، اما در عمل مصونسازی آنان از تأثیرات فضای سیاسی و اجتماعی کار دشواری است. تغییر محل خدمت برخی قضات یا اطاله دادرسی در پروندههای خاص در برخی مقاطع، از جمله مواردی بوده که شائبه تأثیرپذیری از فشار بیرونی را مطرح کرده است. مجموع این عوامل نشان میدهد که تأمین استقلال قضات در برابر نفوذ قدرت سیاسی و غوغای رسانهای، همچنان یک چالش واقعی است.
- ضعف نظارت داخلی و بروز موارد فساد قضایی: وجود هرگونه فساد در بدنه قضایی، چه در سطح قضات و چه کارمندان اداری، مستقیماً اصل استقلال و بیطرفی دستگاه قضایی را زیر سؤال میبرد. استقلال قضایی ایجاب میکند که تصمیمات دادگاه تنها بر اساس موازین قانونی و دلایل پرونده باشد؛ حال اگر در فرآیند دادرسی، رشوه، روابط ناسالم یا اعمال نفوذ نامشروع دخیل گردد، دیگر نمیتوان از استقلال و بیطرفی سخن گفت. متأسفانه در برخی موارد گزارششده، تخلفاتی نظیر تبانی قضات و وکلا، أخذ رشوه برای صدور احکام خفیفتر یا اعمال نفوذ بستگان اصحاب قدرت در پروندهها مشاهده شده که نشانگر وجود فساد قضایی است. فساد قضایی بحرانی است که سلامت نظام دادرسی را خدشهدار میسازد و مانع دسترسی افراد به حق رسیدگی عادلانه و بیطرفانه میشود . عوامل مختلفی از جمله ضعف نظارتهای درونی، نبود شفافیت کافی در عملکرد محاکم و همچنین مشکلات معیشتی قضات میتواند در بروز فساد نقش داشته باشد. هرچند بر اساس قانون نظارت بر رفتار قضات (مصوب ۱۳۹۰) و سایر مقررات، با موارد تخلف قضات برخورد میشود، اما افشای برخی پروندههای ارتشاء و سوءاستفاده نشان میدهد که همچنان زمینههای فساد در دستگاه قضایی وجود دارد. وجود چنین مواردی نه تنها به صورت موردی استقلال قاضی را نقض میکند (چون قاضی فاسد عملاً تابع نفوذ مالی یا نفسانی شده است)، بلکه اعتماد عمومی به قوه قضائیه را نیز تضعیف کرده و مشروعیت آرای آن را مخدوش مینماید. مبارزه جدی با فساد درون دستگاه قضا و تقویت سلامت آن، پیشنیاز احیای کامل استقلال قضایی و اعتبار نظام دادرسی است.
راهکارهای تقویت استقلال قضایی
برای رفع چالشهای یادشده و تحکیم هرچه بیشتر اصل استقلال قضایی در ایران، اقداماتی چند از سوی صاحبنظران و مراجع قانونی پیشنهاد شده است. مهمترین راهکارهای قابل ذکر عبارتاند از:
- تضمین استقلال مالی و اداری قوه قضائیه: لازم است سازوکاری پیشبینی شود که وابستگی بودجهای دستگاه قضایی به قوه مجریه و مقننه کاهش یابد. در این راستا میتوان تخصیص یک درصد ثابت و کافی از بودجه عمومی کشور به قوه قضائیه را در قوانین مالی لحاظ کرد تا تأمین اعتبار محاکم منوط به نظر دولت و مجلس نباشد. همچنین پیشنهاد شده است که قوه قضائیه در تدوین لایحه بودجه خود اختیار بیشتری داشته باشد و دولت صرفاً در حد اصلاحات شکلی و محدود بتواند در بودجه پیشنهادی قوه قضائیه دخل و تصرف کند . پژوهشگران معتقدند ایجاد نظام بودجهریزی مطلوب که در آن دولت صلاحیت نسبی و نه مطلق در تغییر بودجه پیشنهادی دستگاه قضا داشته باشد، ضمن انطباق با اصول قانون اساسی، میتواند استقلال این قوه را در برابر فشارها و تهدیدات بودجهای دولت حفظ کند . به موازات این امر، خود دستگاه قضایی نیز باید با شفافسازی امور مالی و صرفهجویی، اعتماد سایر بخشها را جلب کند و زمینه تصویب بودجههای کافی را فراهم سازد.
- افزایش شفافیت و پاسخگویی در فرآیندهای قضایی: هرچه عملکرد دادگاهها شفافتر و در معرض نظارت عمومی و رسانهای (در چارچوب قانون) قرار گیرد، امکان سوءاستفاده و نفوذ ناروا کمتر خواهد شد. شفافسازی آیین دادرسی، علنی بودن محاکمات جز در موارد استثنائی، انتشار آرای قضایی با حفظ حریم خصوصی افراد، و ایجاد سازوکارهای پاسخگویی قضات از جمله اقداماتی است که میتواند سلامت دستگاه قضا را ارتقا داده و استقلال آن را تقویت کند. مطالعات نشان داده که معرفی سازوکارهای پاسخگویی و شفافیت در آیین دادرسی محاکم، به همراه تدابیر دیگر، از راهکارهای کاهش فساد قضایی و افزایش اعتماد عمومی است . وقتی قضات و محاکم بدانند که عملکردشان در معرض نظارت و ارزیابی قرار دارد، به مراتب کمتر احتمال دارد تحت تأثیر روابط ناسالم یا فشارهای غیرقانونی تصمیمگیری کنند. در مقابل، ابهام و پنهانکاری در روند دادرسی بستر مساعدی برای مداخلات غیرمجاز و فساد فراهم میآورد. از این رو، حرکت به سمت قضای شفاف و پاسخگو، جزء لاینفک تقویت استقلال قضایی است.
- حمایت قانونی از قضات و تضمین امنیت شغلی آنان: همانطور که اصل ۱۶۴ قانون اساسی استقلال شغلی قضات را تضمین کرده است، در قوانین عادی نیز باید سازوکارهای حمایت از قضات شجاع و مستقل پیشبینی شود. تدوین و اجرای دقیق مقرراتی که هرگونه دخالت در کار قاضی یا اعمال نفوذ ناروا را جرمانگاری و مستوجب مجازات کند، ضروری به نظر میرسد. همچنین تأمین حقوق و مزایای کافی برای قضات از اهمیتی ویژه برخوردار است. قضاتی که از نظر مالی در تنگنا نباشند و دغدغه امرار معاش نداشته باشند، کمتر در معرض تطمیع یا فساد قرار میگیرند. مطابق استانداردهای بینالمللی نیز تأکید شده که دوره اشتغال قضات، استقلال، امنیت شغلی، حقوق کافی و شرایط استخدام و بازنشستگی آنان باید توسط قانون تضمین شود . خوشبختانه در نظام حقوقی ایران قوانینی مانند «قانون شرایط انتخاب قضات» و «قانون نظارت بر رفتار قضات» به برخی از این جوانب پرداختهاند، اما تقویت این حمایتها و توسعه فرهنگ سازمانی حمایت از قاضی مستقل نیز بسیار مهم است. به عنوان مثال، تشکیل نهاد صنفی یا انجمن قضات مستقل میتواند در دفاع از حقوق قضات در برابر فشارها موثر باشد. به طور خلاصه، باید فضایی فراهم شود که قضات دلیرانه و بدون بیم از عواقب اداری یا امنیت شغلی، تنها بر مدار قانون به وظیفه خود عمل کنند.
- آموزش مداوم و ارتقای اخلاق حرفهای قضات: بعد مهم دیگر در حفظ استقلال قضایی، پرورش و تقویت بینش و وجدان اخلاقی در خودِ قضات است. قضاتی که عمیقاً به ارزشهای بیطرفی، عدالت و امانتداری معتقد باشند، در برابر عوامل بیرونی مقاومتر خواهند بود. برای تقویت اخلاق قضایی، لازم است اصول بیطرفی، استقلال قضایی و عدالت در تمامی مراحل قضاوت به طور مؤثر نهادینه شوند و این امر باید از طریق آموزشهای تخصصی و مستمر دنبال گردد . بدین منظور، برگزاری دورههای آموزشی در زمینه اخلاق قضایی، آشنایی با استانداردهای بینالمللی رفتار قضات (مانند «اصول بنگلور»)، تبیین مصادیق تعارض منافع و نحوه مقابله با آن، و همچنین انتقال تجربیات قضات پاکدامن و مستقل به نسل جدید میتواند بسیار راهگشا باشد. علاوه بر آموزش، ایجاد نظام تشویقی برای قضات سالم و برخورد قاطع با تخلفات اخلاقی نیز به ارتقای فرهنگ استقلال و سلامت قضایی کمک میکند. به طور کلی، قاضی باید چنان تربیت یافته باشد که استقلال رأی و وجدان حرفهای را ارزش والای شغل خود بداند و حتی در غیاب نظارتهای بیرونی نیز به این اصول پایبند بماند.
نتیجهگیری
اصل استقلال قضایی در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، نه تنها یک اصل حقوقی مجرد، بلکه ضامن عدالت و حاکمیت قانون در جامعه است. استقلال قضایی به دستگاه قضا این امکان را میدهد که به عنوان پناهگاه مردم در برابر تعدیات و تخلفات، بدون واهمه از صاحبان قدرت و نفوذ، اجرای عدالت کند. تجربه تاریخی و آموزههای حقوقی نشان داده که بدون استقلال قضات، دادرسی عادلانه ممکن نخواهد بود و حقوق و آزادیهای شهروندان به مخاطره خواهد افتاد. قانون اساسی ایران با درک همین اهمیت، استقلال قوه قضائیه و قضات را به رسمیت شناخته و برای آن سازوکارهایی مقرر کرده است. با این حال، برای تحقق عملی این اصل، باید چالشهای موجود را شناسایی و برطرف نمود. اصلاح ساختارهای اداری و مالی قوه قضائیه، ارتقای شفافیت و سلامت در نظام قضایی، حراست از شأن قضات مستقل و تربیت قضاتی عالم و متعهد به اخلاق حرفهای از جمله اقداماتی است که میتواند اصل استقلال قضایی را در مقام عمل استوارتر سازد. تقویت استقلال قضایی در نهایت به نفع مردم و حاکمیت قانون است؛ زیرا دادگستری مستقل و بیطرف، پشتوانه اعتماد عمومی و مایه تحقق عدالت در جامعه خواهد بود. به بیان دیگر، استقلال قضایی بنیانی است که بدون آن، دادرسی عادلانه و اجرای منصفانه قوانین، رنگ واقعیت به خود نخواهد گرفت. بنابراین حفظ و ارتقای این اصل اساسی، وظیفه مشترک قانونگذاران، مدیران قضایی و یکایک قضات بوده و تضمینی برای آیندهای عادلانهتر در جامعه به شمار میآید.
منابع و مآخذ: اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ جلالالدین مدنی حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران؛ سید محمد هاشمی حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ محمود آخوندی آیین دادرسی کیفری؛ یاسر روستایی حسینآبادی و احمد علینژاد، «استقلال قضایی پیششرط دادرسی عادلانه (مطالعه تطبیقی قانون اساسی ایران و فرانسه)» ؛ بهنام اسدی، «بررسی حقوقی اصول و شاخصهای استقلال قاضی و بررسی آن در قوانین اساسی» ؛ امیر کشتگر و همکاران، «بازخوانی امکان استقلال بودجهای قوه قضاییه در چارچوب نظام حقوق اساسی ایران» ؛ احد طاهری و سید محمدصادق طباطبایی، «راهکارهای مقابله با فساد قضایی در نظام دادرسی مدنی ایران» ؛ دانشنامه حقوق ایران، مدخل «استقلال قضایی» ؛ وبگاه ویکیفقه، مدخل «استقلال قضایی» ؛ وبگاه ویکیپدیا، مدخل «استقلال قضایی» ؛ سایر منابع معتبر حقوقی و گزارشهای پژوهشی مرتبط.